جدول جو
جدول جو

معنی سه پخت - جستجوی لغت در جدول جو

سه پخت
سه مرتبه پخته شده
تصویری از سه پخت
تصویر سه پخت
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دست پخت
تصویر دست پخت
آنچه که با دست پزند: (شیرینی دست پخت پری بسیار لذیذ بود)
فرهنگ لغت هوشیار
خوراکی مانند پلو و آن چنانست که برنج را میپزند ولی آبکش نکنند و گاه بدان عدس لوبیا ماش افزایند دم پخت دم پختی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سه پره
تصویر سه پره
خطی چند که قمار بازان به جهت قمار بازی بر زمین کشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سه پرک
تصویر سه پرک
خطی چند که قمار بازان به جهت قمار بازی بر زمین کشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست پخت
تصویر دست پخت
غذایی که کسی با دست خود پخته باشد
آشپزی، هنر روش پختن غذاها، شغل و عمل آشپز، طباخت، طبّاخی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دست پخت
تصویر دست پخت
((~. پُ))
غذایی که کسی با دست خود پخته باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دم پخت
تصویر دم پخت
((دَ پُ))
برنجی که آبکشی نشده باشد و گاه به آن عدس، لوبیا، ماش یا باقلا بیفزایند، دمپختک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سه دختر
تصویر سه دختر
((~.دُ تَ))
سه ستاره از بنات النعش، سه خواهران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سه پلشت
تصویر سه پلشت
((~. پِ لِ))
حالتی در قاب بازی که گودی همه قاب ها به سوی بالا باشد، وضع بسیار ناخوشایند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سه پری
تصویر سه پری
((~. پَ))
تیری که سه پر مرغ داشته باشد، مجازاً، تیزرو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سه پرک
تصویر سه پرک
((~. پَ رَ))
سه پره، خطی چند که قماربازان به جهت قماربازی بر زمین کشند
فرهنگ فارسی معین
نوعی خوراک مانند پلو که برنج را می پزند اما در صافی نمی ریزند و آبکش نمی کنند و پس از برچیده شدن آب آن دمکش رویش می گذارند و گاهی ماش یا عدس یا لوبیا نیز در آن می ریزند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سه پر
تصویر سه پر
آن چه که دارای سه شعبه باشد سه شاخه: تیر سه پر
فرهنگ لغت هوشیار