- سه پخت
- سه مرتبه پخته شده
معنی سه پخت - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنچه که با دست پزند: (شیرینی دست پخت پری بسیار لذیذ بود)
خوراکی مانند پلو و آن چنانست که برنج را میپزند ولی آبکش نکنند و گاه بدان عدس لوبیا ماش افزایند دم پخت دم پختی
خطی چند که قمار بازان به جهت قمار بازی بر زمین کشند
خطی چند که قمار بازان به جهت قمار بازی بر زمین کشند
غذایی که کسی با دست خود پخته باشد
آشپزی، هنر روش پختن غذاها، شغل و عمل آشپز، طباخت، طبّاخی
آشپزی، هنر روش پختن غذاها، شغل و عمل آشپز، طباخت، طبّاخی
نوعی خوراک مانند پلو که برنج را می پزند اما در صافی نمی ریزند و آبکش نمی کنند و پس از برچیده شدن آب آن دمکش رویش می گذارند و گاهی ماش یا عدس یا لوبیا نیز در آن می ریزند
آن چه که دارای سه شعبه باشد سه شاخه: تیر سه پر